من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

عاشق شدن و عاشق ماندن

یادمان باشد که برای با هم بودن نیازی نیست که جسممان در کنار هم باشد . اصلا نیازی نیست که ز نده باشیم و یا حتی نیازی نیست که در این کره خاکی باشیم . آیا نمیشود عاشق کسی بود که مرده . ویا نمیشود عاشق یک فضانورد شد که در این کره خاکی نیست . پس هیچ محدودیتی برای اینکه عاشق کسی بود و یا کسی را دوست داشت وجود ندارد .  

تنها یک چیز است که میتواند انسانها را ازهم دور سازد و آن نفرت است . پس بیایید نفرت ها را از دل بیرون کنیم و هر نفرتی را به عشقی عمیق و ابدی تبدیل کنیم . حتی اگر جسمهایمان از هم دور باشد . حتی اگر مرده باشیم و یا حتی اگر در این کره خاکی نیز نباشیم .

یه جمعه دیگه

یه جمعه دیگه به جمعه های زندگیمون اضافه شد . یعنی در واقع خودشو به ما تحمیل کرد .اگه دست خودمون بود شاید توی همون جمعه یا شنبه یا یکشنبه یا دوشنبه یا سه شنبه یا چهارشنبه یا پنج شنبه ای که بهترین روز زندگیمون بود میموندیم و ازش بیرون نمیومدیم . اینجوری شاید دیگه هیچوت هم دیر نمی شد  . اینجوری شاید جاودانه میشدیم . شاید هم فسیل . کی می دونه ؟؟؟؟