امروز کمی دلم گرفته . شاید به خاطر هواست چون آسمون هم بغض کرده و چیزی نمونده که بغش بترکه . یه روزی یه جایی یه کسی میگفت وقتی بغض آدم ترکید دیگه غم و غصه واسش بی معنا میشه . اما نمیدونم چرا هرچی تلاش میکنم بغضمو بترکونم نمیتونم . شاید علتش اینه که آسمونی نیستم . چون آسمون خیلی راحت و بی هیچ بهانه ای این کار رو میکنه اما من . نه اونقدر زمینی شدم که واسه گریه کردن هم نیاز به بهانه دارم . کاش میشد بی بهانه گریست . بی دلیل خندید و مثل یه کودک با یه آبنبات چوبی لذتی رو حس کرد که ما آدم بزرگا همیشه در حسرتش میمونیم . راستی چقدر زود یادمون رفت که روزی کودک بودیم . روزی هم میرسه که فراموش میکنیم که جوون بودیم . اون موقعیه که دیگه فرصتی واسه اندیشیدن به خاطرات شیرین گذشته هم واسمون باقی نمونده . اون موقعه است که زندگیمون خلاصه میشه در یک مرور کوتاه و بعد اون سیگنال نوار قلبمون ثابت میشه و همه چیز خلاصه میشه در یک قطره اشک که در گوشه چشممون باقی مونده . همون چیزی که میشه اسمشو حسرت گذاشت . حسرت اینکه چه زود دیر شد ...........
سلام
حسرت روزهای رفته گاهی بد جوری روی دل می مونه...منم گاهی گرفتاره این حسرت می شوم...اما گذشته ها گذشته...دل هم که خدا آفریده برای گرفتن.
زود دیر میشه اگه قدر لحظه های زندگیمونو ندونیم.اما اگه از باهم بودنمون لذت ببریم .اگه لحطه های قشنگیو با هم تجربه کنیم.که هیچ وقت از یادمون نره.اونوقت به جای حسرت رویاهای قشنگی برامون به جا می مونه که از یادو خاطرش هیچ وقت سیر نمیشیم.اونقدر قشنگ که تا اخر عمر برامون کافیه
میدونی آسمون چرا راحت اشک می ریزه؟
چون عنصر وجودی آسمون آبه. حال ببین عنصر وجودی تو چیه؟
ما از خاک آفریده شدیم و خاصیت خاک اینه که تا جای ممکن آب رو در خودش نگه می داره.
اگهبهت الهامی داد وخواستی از روش متنی بنویسی که احساس کردی تقلبه من راضیم و خوشحال می شم به کسی برای نوشتن کمک کنم خر چند ناچیز.
مرسی که وبم سر زدی بازم بیا
بای
سلام.آپم اگه بیای نظرت رو بگی خوشحال می شم