من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

بازی روزگار

سلام . باز هم من اومدم . شاید دلیل اینکه خیلی زود به زود دارم آپ میکنم اینه که به وبلاگم سر و سامونی بدم . تا شاید از این بی حالی و بی حوصلگی خودمو رها کنم .  

انسان موجود عجیبیه . همیشه واسه رسیدن به یه هدف که میدونه نهایی نیست در حال تلاشه . تازه وقتی که به اون هدف میرسه میبینه که اول راهی دیگست . واسه من هم همینطوره . واسه هممون همینطوره . شاید اگه  روز هم میدونست که تمام تلاشش اینه که خودشو به شب برسونه و فنا شه ؛ هرگز به این تلاش بیهوده دست نمیزد .  

 شاید ما آدمها هم اگه میدونستیم که در آخر راهی که همه انرژیمون رو واسش گذاشتیم رسیدن به یه شب تاریک و یا رسیدن به ابتدای جاده ای که اون هم داری انتهایی تاریکه ؛ یه گوشه مینشستیم تا لا اقل به روزگار بخندیم و اونو مسخره کنیم که نتونسته ما رو بازی بده . پس بیاین بخندیم . به چرخش بیهوده زمین که تمام تلاششو میکنه تا مارو به بازی بگیره . بیچاره خودش هم نمیدونه که بازی خورده تو این کهکشان لایتناهی  .

نظرات 1 + ارسال نظر
:: چت روم اختصاصی دختران ایرونی :: یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 15:03 http://www.mihanchat.com

سلام دوست عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد