داشتم واسه امشب مطلب مینوشتم . تقریبا دو صفحه ای از تراوشات مغزیم رو روی پهنه کاغذ پاشیده بودم که متاسفانه همه چی پوچ شد . جالبه . زندگی انسان هم همینطوره . این همه تلاش این همه خودآزاری واسه رسیدن به مرگ و فنا شدن . . . . . . . . . . . خلاصه هرچی تلاش کردم نتونستم اونها رو به یاد بیارم . درست مثل زندگی انسان که وقتی به انتها میرسه دیگه محاله که به همون شکل قبلی بشه ایجادش کرد . به هر حال این چند خط رو نوشتم تا حرفی زده باشم . تا بعد . اگه وجود داشته باشه ......