من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

من زاده پاییزم

چه زود دیر میشه وقتی که قدر لحظه لحظه زندگیمون رو ندونیم

عاشق شدن و عاشق ماندن

یادمان باشد که برای با هم بودن نیازی نیست که جسممان در کنار هم باشد . اصلا نیازی نیست که ز نده باشیم و یا حتی نیازی نیست که در این کره خاکی باشیم . آیا نمیشود عاشق کسی بود که مرده . ویا نمیشود عاشق یک فضانورد شد که در این کره خاکی نیست . پس هیچ محدودیتی برای اینکه عاشق کسی بود و یا کسی را دوست داشت وجود ندارد .  

تنها یک چیز است که میتواند انسانها را ازهم دور سازد و آن نفرت است . پس بیایید نفرت ها را از دل بیرون کنیم و هر نفرتی را به عشقی عمیق و ابدی تبدیل کنیم . حتی اگر جسمهایمان از هم دور باشد . حتی اگر مرده باشیم و یا حتی اگر در این کره خاکی نیز نباشیم .

یه جمعه دیگه

یه جمعه دیگه به جمعه های زندگیمون اضافه شد . یعنی در واقع خودشو به ما تحمیل کرد .اگه دست خودمون بود شاید توی همون جمعه یا شنبه یا یکشنبه یا دوشنبه یا سه شنبه یا چهارشنبه یا پنج شنبه ای که بهترین روز زندگیمون بود میموندیم و ازش بیرون نمیومدیم . اینجوری شاید دیگه هیچوت هم دیر نمی شد  . اینجوری شاید جاودانه میشدیم . شاید هم فسیل . کی می دونه ؟؟؟؟

شب

باز هم شب فرا رسید با همه راز ها و غصه ها و قصه ها . داشتم به این فکر میکردم که اون آدمایی که توی عرض های شمالی کره زمین زندگی میکنن ؛ منظورم همونایی که نیمی از سال واسشون شبه و نیمی روز . توی اون نیمه سالشون که شبه چه لذتی میبرن . اما یهو یادم اومد که اون نیمه روز رو چیکار کنن . وای چقدر طاقت فرساست که شش ماه از سال روز باشه . دیگه نه خبری از شب هست و نه خبری از راز و رمز شب . کاش میشد شش ماه از سال رو توی قطب شمال زندگی کرد و شش ماه رو در قطب جنوب . اینجوری تمام طول سال از شب هاش لذت میبری . راستی وقتی آدم بمیره دنیاش شبه یا روز ؟؟؟کی میدونه ؟؟ باید مرد تا فهمید .....

تقدیر چیه ؟

شاید علت  گذاشتن این پست  ؛ کامنت یکی از دوستان باشه که گفته بود : دعا کنین تا تقدیرم چیزی باشه که دوس دارم ......... خیلی واسم جالبه  که انسان چیزی رو به نام تقدیر قبول کنه اونوقت دعا کنه که تقدیرش اون چیزی باشه که دوست داره ؟؟؟ 

اصولا به عقیده من تقدیر اون چیزیه که ما خودمون اونو به سمت خودمون میکشیم . اونوقت اگه خوب از آب در اومدکه  اسمشو میذاریم شانس و اگر که نه ؛ اونوقت یا تقدیره این بوده یا قسمت . به هر حال دوست گرامی با دعا چیزی درست نمیشه مگه اینکه ذهنتو آزاد کنی و اون چیزی رو که میخوای از صمیم قلب تمنا کنی . تقدیر تو در دست خودته . اما یه توصیه به همه اون کسایی که فکر میکنن تقدیرشون در همین عشق ظاهری که دوامش چند سالی بیشتر نیست خلاصه میشه . اون هم اینه که یادتون باشه خیلی زود ؛ وقتی که توی دنیای واقعی با مشکلات واقعی قرار گرفتین ؛ اونوقت مهمه که تقدیری رو که تمنای  اومدنشو داشتید؛  دوست داشته باشید . وگر نه ؟؟؟ وای به حال اون تقدیر بیچاره .

با من غریبگی نکن

با من غریبگی نکن ؛ ای خود من . درون من . چطوره که باز هم داری با من غریبگی میکنی وقتی که اینقدر به من نزدیکی .آخرش هم  یه شب منو تنها میذاری . پر میکشی و میری به اونجایی که ..... منو به خاک میسپری و میری بدون اینکه فکر کنی عمری رو با من گذروندی . خیلی نامردی روح من . وقتی که فکرشو میکنم و میبینم که من همه کار واسه آرامش تو میکنم اما تو در نهایت منو به خاک میسپاری و پر میکشی و میری ازت متنفر میشم . دنیای نامردیه دیگه وقتی روح خودت بهت رحم نکنه از کی انتظار داری . . . .